قصه بلاگ

در تنهایی یا قصه میخوانم, یا قصه میگویم, گفته هایم را بخوان

قصه بلاگ

در تنهایی یا قصه میخوانم, یا قصه میگویم, گفته هایم را بخوان

مهتابی قسمت هشتم

يكشنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۵، ۱۰:۱۹ ب.ظ

#مهتابی

قسمت هشتم

@qessegram


-دوستن ولی نوری که نمیذاره بخوابیم از اتاق اون دختره نیست


بعد از یک روز بی حاصل، هیچ چیز بهتر از رسیدن به خانه نیست. با یک لیوان شیر گرم از خودم پذیرایی میکنم. دو ساعت تا اذان وقت دارم. اول کتابخانه فرهنگسرا و تمدید کتابها، بعد مسجد، بعد هم نانوایی. 

با جزوه هایم مشغول بودم که صدای مامان را شنیدم: نمیخواستی بری بیرون؟

- چه زود گذشت

- حالا چی بپوشیم؟

نمیخواستم صدای "من" و "خودم" را بشنوم. اما نمیتوانستم آنها را از سرم بیرون کنم.

- ایندفعه جواب احوال پرسیشو بدیم؟

- آره بنده خدا گناه داره

- ولی شغلش یه جوریه ها

- چجوریه؟ خیلم خوبه، حتما خیلیم با معلوماته، وایییییی کیس به این خوبی

- ولی دختر دوروبرش زیاده، اگه هوس کنه با یکی دیگه همینجوری گرم احوالپرسی کنه چی؟

- گرم احوالپرسی کنه؟! بی جا میکنه

- من که میگم ما تو توهمیم، تو خیالاتیم، باید خوش اخلاق و خوش برخورد باشه، لازمه شغلشه، معنیش این نیست که ازمون خوشش اومده باشه

- آره بابا، این پری که من میبینم با این قابلیت خواستگار پرونی که داره ما رو تو حسرت لباس عروس میذاره

- اوهوم... ولی قبول داری پسره یه عاشق بالقوه میگم امشب بالفعلش کنیم؟


یییی هووووو هااااا، سلام خاله

پسربچه شش ساله بلوک دو از پشت شمشادهای محوطه بیرون میپرد. هنوز لباس سفید کاراته را به تن دارد. مادرش دوان دوان به او میرسد. 

-شاهان جان به خاله سلام کردی مامان؟

 نقاب مهربانی به صورتم میزنم و لبخند پهنی را چاشنی اش میکنم.

- بله مامان شاهان، ماشالله دسته گله آقا شاهان، سلام به روی ماه ورزشکارت عزیزم

انگار یخ بچه باز شده باشد، شروع میکند به دست و پا زدن در هوا

- خاله دزد بیاد میزنمش… یاااا هووووو… هاااااا… میزنم خونش بپاشه به سقف بعد میشینم رو شکمش سرشو…

- بیا مامان جان، خاله رو اذیت نکن… سلام برسون… با اجازت…

کشان کشان بچه را که بلند بلند از آرزوهای خونینش تعریف می کند به داخل ساختمان می برد. 


* ادامه دارد…


در قصه گرام دنبال کنید👇

https://telegram.me/qessegram

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۱۵
قصه بلاگ

نظرات  (۲)

۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۱ سیّد محمد جعاوله
ممنون
منتظر ادمه اش هستم.
۱۵ فروردين ۹۵ ، ۲۲:۲۱ سیّد محمد جعاوله
ممنون
منتظر ادامه اش هستم.
پاسخ:
سپاس از حضورتون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی